عشق یعنی لایق مریم شدن ... عشق یعنی با خدا هم دم شدن
... عشق یعنی جام لبریز از ... عشق یعنی تشنگی یعنی سراب
...عشق یعنی خواستن و له له زدن ... عشق یعنی سوختن و پر پر زدن
... عشق یعنی سال های عمر سخت ... عشق یعنی زهر شیرین ،بخت تلخ
... عشق یعنی با " خدا یا " ساختن ... عشق یعنی چون همیشه باختن
... عشق یعنی حسرت گرم ... عشق یعنی یاد یک رویای نرم
... عشق یعنی یک بیابان خاطره ... عشق یعنی چهار دیوار بدون پنجره
... عشق یعنی گفتنی با گوش کر ... عشق یعنی دیدنی با چشم کور
... عشق یعنی تا ابد بی سرنوشت ... عشق یعنی آ خط بهشت
... عشق یعنی گم شدن در لحظه ها ... عشق یعنی آبی یه بی انتها
... عشق یعنی یک سوال بی جواب ... عشق یعنی رفتن توی خواب
عشق یعنی با تو خواندن از جنون عشق یعنی سو ا از درون عشق یعنی سوختن تا ساختن عشق یعنی عقل و دین را باختن عشق یعنی دل تراشیدن ز گل عشق یعنی گم شدن در باغ دل عشق یعنی تو ملامت کن مرا عشق یعنی می ستایم من تو را عشق یعنی در پی تو در به در عشق یعنی یک بیابان درد سر عشق یعنی با تو آغاز سفر عشق یعنی قلبی آماج خطر عشق یعنی تو بران از خود مرا عشق یعنی باز می خوانم تو را عشق یعنی بگذری از آبرو عشق یعنی کلبه های آرزو عشق یعنی با تو گشتن هم کلام عشق یعنی انتظار یک سلام عشق یعنی دستهایی رو به دوست عشق یعنی مرگ در راهت ن ت عشق یعنی شاخه ای گل در سبد عشق یعنی دل سپردن تا ابد عشق یعنی سروهای سربلند عشق یعنی خارها هم گل کنند عشق یعنی تو بسوزانی مرا عشق یعنی سایه بانم من تو را عشق یعنی بشکنی قلب مرا عشق یعنی می پرستم من تو را عشق یعنی آن نخستین حرفها عشق یعنی در میان برفها عشق یعنی یاد آن روز نخست عشق یعنی هر چه در آن یاد توست عشق یعنی تک درختی در کویر عشق یعنی عاشقانی سر به زیر عشق یعنی بگذری از هفت خان عشق یعنی آرش و تیر و کمان
عشق یعنی خلوت عاشق به شب، جا نیمه باز
عشق یعنی لحظه ی تکبیر روح، جسم خاکی غرق در احرام نور
عشق یعنی اشک توبه در قنوت، خواندنش با نام غفارالذنوب
عشق یعنی چشمها هم در رکوع، شرمگین از نام ستارالعیوب
عشق یعنی سر سجود و دل سجود، ذکر یارب یارب از عمق وجود
عشق یعنی لحظه ی ناب دعا، ماس دیدن رخسار یار!
عشق یعنی خاطرات بی غبار
دفتری از شعر و از عطر بهار
عشق یعنی یک تمنا , یک نیاز
از عاشقی با سوز و ساز
عشق یعنی چشم خیس مست او
زیر باران دست تو در دست او
عشق یعنی ماتهب از یک نگاه
غرق در گلبوسه تا وقت پگاه
عشق یعنی عطر خجلت ....شور عشق
گرمی دست تو در آغوش عشق
عشق یعنی "بی تو هرگز ...پس بمان "
تا سحر از عاشقی با او بخوان
عشق یعنی هر چه داری نیم کن
از برایش قلب خود تقدیم کن
عشق یعنی تشنه ای خود نیز اگر ، واگذاری آب را بر تشنه تر! ...
عشق را دیدی خودت را خاک کن! ات را در حضورش چاک کن! ...
عشق یعنی ظاهر باطن نما! باطنی آکنده از نور خدا! ...
عشق یعنی آن چنان در نیستی ، تا که معشوقت نداند کیستی! ...
عشق یعنی ذهن زیباآفرین آسمانی ِ روی زمین! ...
عشق گوید مست شو گر عاقلی از غیر انگوری ولی! ...
هر که با عشق آشنا شد ، مست شد! وارد یک راه بی بن بست شد! ...
هر کجا عشق آید و ن شود ، هر چه ناممکن بوَد ، ممکن شود! ...
در جهان هر کار خوب و ماندنی ست ، ردّپای عشق در او دیدنی ست! ...
عشق یعنی شور هستی در کلام! عشق یعنی شعر ، مستی ، والسلام! ...
عشق یعنی سوز نی ، آه شبان
عشق یعنی معنی رنگین کمان
عشق یعنی شاعری دل سوخته
عشق یعنی آتشی افروخته
عشق یعنی با گلی گفتن سخن
عشق یعنی خون لاله بر چمن
عشق یعنی دیده بر در دوختن
عشق یعنی در فراقش سوختن
عشق یعنی یک تیمّم، یک
عشق یعنی عالمی راز و نیاز
عشق یعنی اینکه همچون سرنهی بر پای یک دل داده ای
اینکه موج گردی بی امان بهر دریای غم و اندوه و آه
عشق یعنی سایه ای در یک خیال
آرزویی سرکش و گاهی محال
عشق یعنی کوچه ای دور و دراز
با هزاران سختی و شیب و فراز
عشق یعنی عطر گل های بهشت
عشق یعنی زندگی و سر نوشت
چون کویری تشنه باشی بی قرار
که هردم گویی آسمان بر من ببار
عشق یعنی حسرت پنهان دل
زندگی در گوشه ویرانه دل
عشق یعنی راه رفتن زیر باران
عشق یعنی من می روم تو بمان
عشق یعنی آن روز وصال
عشق یعنی بوسه ها در طوله سال
عشق یعنی پای معشوق سوختن
عشق یعنی چشم را به در دوختن
عشق یعنی جان می دهم در راه تو
عشق یعنی دستانه من دستانه تو
عشق یعنی مریمم دوستت دارم تورو
عشق یعنی می برم تا اوج تورو
عشق یعنی حرف من در نیمه شب
عشق یعنی اسم تو واسم میاره تب
عشق یعنی انقباض و انبصاط
عشق یعنی درده من درده کتاب
عشق یعنی زندگیم وصله به توست
عشق یعنی قلب من در دست توست
عشق یعنی مستی و دیوانگی عشق یعنی با جهان بیگانگی عشق یعنی شب ن ن تا سحر عشق یعنی سجده ها با چشم تر عشق یعنی سر به دار آویختن عشق یعنی اشک حسرت ریختن عشق یعنی در جهان رسوا شدن عشق یعنی مست وبی پروا شدن عشق یعنی سوختن یا ساختن عشق یعنی زندگی را باختن عشق یعنی انتظار و انتظار عشق یعنی هر چه بینی ع یار عشق یعنی دیده بر در دوختن عشق یعنی در فراقش سوختن عشق یعنی لحظه های هاب عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنی درد و محنت در درون
عشق یعنی یک تبلور یک سرود
عشق یعنی قطره و دریا شدن
عشق یعنی یک شقایق غرق خون
عشق یعنی زاهد اما بت پرست
عشق یعنی همچو من شیدا شدن
عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه
عشق یعنی بیستون کندن بدست
عشق یعنی آب بر آذر زدن
عشق یعنی چون محمد پا به راه
عشق یعنی عالمی راز و نیاز
عشق یعنی با پرستو پرزدن
عشق یعنی رسم دل بر هم زدن
عشق یعنی یک تیمم یک
عشق یعنی سر به دار آویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی شب ن ن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی مستی و دیوانگى
عشق یعنی خون لاله بر چمن
عشق یعنی شعله بر من زدن
عشق یعنی آتشی افروخته
عشق یعنی با گلی گفتن سخن
عشق یعنی معنی رنگین کمان
عشق یعنی شاعری دلسوخته
عشق یعنی قطره و دریا شدن
عشق یعنی سوز نی آه شبان
عشق یعنی لحظه های هاب
عشق یعنی لحطه های ناب ناب
عشق یعنی دیده بر در دوختن
عشق یعنی در فراقش سوختن
عشق یعنی انتظار و انتظار
عشق یعنی هر چه بینی ع یار
عشق یعنی سوختن یا ساختن
عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی در جهان رسوا شدن
عشق یعنی مست و بی پروا شدن
عشق یعنی با جهان بیگانگى
عشق یعنی شب نیایش با خدا تا طلوع صبح دلتنگی دعا
عشق یعنی آه دیگر پشت آه سوز دل را پرکشاندن تا به ماه
عشق یعنی گریه های بی صدا چشم خیس دختری دور از نگاه
عشق یعنی لحظه های انتظار دل به فردا بستن و روز بهار
عشق یعنی بارش از دیده چو ابر بهر دیدار دوباره باز صبر
عشق یعنی بهترین حس نیاز سوی تنها خالق هستی
عشق یعنی این منه دیوانه وار کرده ام خود را فدای عشق یار
عشق عشق یعنی خلوت و راز و نیاز عشق یعنی محبت و سوز و گداز عشق یعنی سوز بی ماوای ساز عشق یعنی نغمه ای از روی ناز عشق یعنی کوی ایمان و امید عشق یعنی یک بغل یاس سپید عشق یعنی یک ترنم از یه یار عشق یعنی سبزی باغ و بهار عشق یعنی لحظه دیدار یار عشق یعنی انتهای انتظار عشق یعنی وعده بوس و کنار عشق یعنی یک تبسم بر لب زیبای یار عشق یعنی حس نرم اطلسی عشق یعنی با خدا در بی ی عشق یعنی همکلام بی صدا عشق یعنی بی نهایت تا خدا عشق یعنی انتظار و انتظار عشق یعنی هر چه بینی ع یار عشق یعنی شب ن ن تا سحر عشق یعنی سجده ها با چشم تر عشق یعنی دیده بر در دوختن عشق یعنی از فراقش سوختن عشق یعنی سر به در اویختن عشق یعنی اشک حسرت ریختن عشق یعنی لحظه های ناب ناب عشق یعنی لحظه های هاب عشق یعنی بنده فرمان شدن عشق یعنی تا ابد رسوا شدن عشق یعنی گم شدن در کوی دوست عشق یعنی هر چه در دل آرزوست عشق یعنی یک تیمم یک عشق یعنی عالمی راز و نیاز عشق یعنی یک تبسم یک نگاه عشق یعنی یک تکیه گاه و جان پناه عشق یعنی همچو من شیدا شدن عشق یعنی قطره و دریا شدن عشق یعنی پیش محبوبت بمیر عشق یعنی از رضایش عمر گیر
عشـق یعنـی هـمون سـلام اول عـشق یعنـی مـایه قـوت قـلـب عشق یعنی انفجار احساسات عشق یعنی کم فاصله ها عشق یعنی کلید یک رابطه ای محکم عشق یعنی در موفقیت هم شریک بودن عشق یعنی کاری کنی که راحت پیدات کنه عشق یعنی مثل اشرف زاده ها باهاش رفتار کنی عشق یعنی ی رو داشته باشی که ازت محافظت کنه عشق یعنی وقتی باهاش قرار داری به خودت برسی عشق یعنی یک عالمه حرف رو با یه اشاره گفتن عشق یعنی هولش بدی تو یک مسیر درست عشق یعنی یه بازی که تمومی نداره عشق یعنی از هیکلش تعریف کنی عشق یعنی من وتو ما میشویم عشق یعنی حرفشو باور کنی عشـق یـعنی جادوش کنی عشـق یعنـی هـمون سـلام اول عـشق یعنـی مـایه قـوت قـلـب عشق یعنی انفجار احساسات عشق یعنی کم فاصله ها عشق یعنی کلید یک رابطه ای محکم عشق یعنی در موفقیت هم شریک بودن عشق یعنی کاری کنی که راحت پیدات کنه عشق یعنی مثل اشرف زاده ها باهاش رفتار کنی عشق یعنی ی رو داشته باشی که ازت محافظت کنه عشق یعنی وقتی باهاش قرار داری به خودت برسی عشق یعنی یک عالمه حرف رو با یه اشاره گفتن عشق یعنی هولش بدی تو یک مسیر درست عشق یعنی یه بازی که تمومی نداره عشق یعنی از نازش تعریف کنی عشق یعنی من وتو ما میشویم عشق یعنی حرفشو باور کنی عشـق یـعنی جادوش کنی




مشاهده متن کامل ...